اس ام اس عشقولانه

از همان لحظه اول که تورا دیدم ؛ عاشق آن چهره ماهت شدم عاشق آن چشمان زیبایت شدم ؛ عاشق آن قلب تنهایت شدم در همان لحظه بیاد ماندنی دلم به دست و پایم افتاده بود که بیایم با تو درد ودل کنم؛ می خواهم بگویم دوستت دارم؛ دلم میخواهد با تو به آسمان پر از ستاره پرواز کنم و همه ستاره ها را دسته دسته بچینم وبه تو بدهم. دلم می خواهد مهتاب باشم در اوج آسمانها و شبها بر رویت بر روی چهره ماهت که تازه دلم عاشق شده بتابم لحظه ای که من با تو آشنا شدم ؛ بهترین لحظه زندگی ام .

اگه جایه زندگیم تو بیابونا باشه اگه فرش زیر پام زمین خدا باشه اگه سرما زمستون تنمو سیاه کنه اگه گرمای تابستون هستی مو تباه کنه بدون دوست دارم صبر و طاقت میارم چه کنم دوست دارم.

چه فایده من اگر قشنگترین شعرهای عالم را بسرایم و تو با حجب و حیای خود فقط بگویی : خیلی قشنگند ! وقتی که چشم های تو قشنگ تر از شعرهای من هستند و من هیچ وقت نتوانسته ام چشم در چشم تو بدوزم و بگویم : خیلی قشنگند    

دنیا سه تا فرشته هست : اولی داره به یتیما غذا میده دومی داره به مردم کمک میکنه سومی که من خیلی دوسش دارم داره این اف رو میخونه

خدا به تو دو پا داد برای راه رفتن. دو دست داد برای نگاه داشتن. دو چشم برای دیدن. دو گوش برای شنیدن. ولی چرا فقط یک قلب داد؟ چون قلب دوم تورا به کس دیگری داد تا تو آنرا پیدا کنی

آنکه در تنها ترین تنهایی هام تنهایم گذاشت؛ کاش در تنها ترین تنهایی هایش تنها کسِ تنهایی هایش تنهایش نگذارد

گناه تو این بود نداشتن صداقت گناه من این بود نکردن خیانت

من به دو چیز عشق می ورزم یکی تو و دیگری وجود تو. به دو چیز اعتقاد دارم یکی خدا و دیگری تو. من در این دنیا دو چیز میخواهم یکی تو و دیگری خوشبختی تو. من این دنیا را برای دو چیز میخواهم یکی تو و دیگری برای با تو موندن تا همیشه

پنج شهر عشق شهر اول : نگاه و دلربایی شهر دوم : دیدار و آشنایی شهر سوم : روزهای شیرین و طلایی شهر چهارم : بهانه،فکر،جدایی شهر پنجم : بی وفایی

یه روز عشق از دوستی پرسید : تفاوت من و تو در چیست ؟ دوستی گفت من دیگران را به سلامی آشنا میکنم تو به نگاهی ... من آنان را با دروغ جدا میکنم تو با مرگ

اگر عاشق شدی یارب گناه است دل عاشق شکستن صد گناه است

کاش هرگز به این دنیا نیامده بودم و حال که آمده ام کاش زودتر مرگم فرا رسد آخر چگونه میتوان در این دنیا زندگی کرد دنیایی که در آن آدم ها روزی چندین بار عاشق می شوند دنیایی که در آن عشق را تنها در ویترین کتابفروشی ها میتوان یافت دنیایی که در آن محبت و صداقت مرده و جای آنها را بی وفایی و دروغ گرفته دنیایی که در آن دروغ عادت،  بی وفایی قانون،  و دل شکستن سنت است . دنیایی که در آن عشق را باید به بها خرید

پدرم می گفت : عاشقی یک شب است و پشیمانی هزار شب حالا هزار شب پشیمانم که چرا یک شب عاشق نبودم

اگه یه روز رفتی و دیگه بر نگشتی بهت قول نمی دم که منتظرت بمونم اما ازت می خوام وقتی برگشتی یه شاخه گل روی قبرم بزاری..............